سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عاشقتم

موج جنون،

از بی کران هستی،

عزم ساحل امّید می کرد.

موج رقصش،

دل دریا را می شکافت و

طوفانی به پا می خاست.

آرزوی وصال داشت و

نغمه ی پرواز.

همه تن، عشق بود و

همه سر، رفتن.

پای در گرداب و

چشم در راه.

مجنون،

در سیاهی چشمان لیلی

آواره بود و

زورق شکسته و طوفان زده ی دل،

امّیدوار به آغوش گرم ساحل.

ساحل عشق اما

از سنگ بود و

سر می شکست

http://www.executive-dating.co.uk/images/young_couple_sunset_beach_365_243.jpg


نوشته شده در سه شنبه 90/7/26ساعت 8:26 عصر توسط استاین و پونییو| نظر|


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

 فال حافظ - فروشگاه اینترنتی - قالب وبلاگ